سلام خوبيد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پس فردا امتحان هايم تمام ميشود واون وقت حسابي ميشينم سركاراهاي عقب موندم

خب بگم از تولد حدود ۱۲ ۱۳٬ نفر اومده بودن ديگه خونه را گذاشته بودن روسرشون !!!يه سري از دوستهاي دبستانم هم دعوت كرده بودم اولش كه اون ها اومدن كلي ذوق كردم و يك كم  با اون ها بودم كه به گوشم رسيد كه دوست هاي مدرسه ي جديدم ناراحت شدن كه چرا هليا همش پيش دوست قبلياشه منم نزديك بود اون وسط خودمو بكشم چون اين از يه طرف از يه طرفم هر كي منو ميديد ميگفت اب بده (بد بختي اين جا بود كه خجالت ميكشيدن از مامانم اب بگيرن)بعد از يه طرفم توي اين هاگير واگير سر شام باباي دوستم اومد دنبالش كه ببرتش منم اقدر ناراحت شدم كه نگو بعدم چند تاشون تا ساعت ۳۰/۱۱ موندن حالا اين گذشت ديروز كه جمعه بود صبح كه پاشدم مامانم گفت صبحانه شير و كيك بدم بخوري منم گفتم نه دوست ندارم مامانم هم گفت اخه خيلي خوش مزه است گفتم خب نگه دار عصري ميخورم بعد حدود ساعت ۴ بودكه رفتيم دنبال هانيه (خواهرم) و ياس بعد وسط راه بوديم كه هانيه گفت دوربين را يادم رفت بيارم (اخه فيلم تولدم اون تو بود) بعد هم هرچي به بابام اسرار كه جون من دور بزن دوربين را بياريم قبول نكرد خلا صه رسيديم خونه تا من لباسمو عوض كنم بيام ديدم هيچي از كيكم نمونده نامردا همشو خوردن حتي يه تيكه كوچو لو هم براي من نگه نداشته بودن خلاصه يكم اعصابم به خاطر دوربين خورد بود اين و كه ديدم اعصابم خورد تر شد جوري كه تا شب سگي بوردم امروزم كه از خواب پاشدم ديرم شده بود با عجله خاضر شدم و رفتم يه لقمه صبحانه بخورم كه دستم خورد ليوان چايي ام افتاد ريخت رو مانتوم حالا تصور كنيد توي اين سرما اولين روزهفته اين طوري برم مدرسه خيلي سعي كردم گريه نكنم و موفق شدم

فعلا باي

پ ن:از امروز محرم شروع شد براي ما هم دعا كنيد

امروز به مناسبت تولدم جشن گرفتیم ولی اصلش ۱ شنبه است

سلام امروز روز بد شانسی منه اعصابم خورده به طور فجیح بهتره اصلا در باره اش حرف نزنم فقط بگم دیدید یه روزایی امپر ادم میزنه بالا امروز دقیقا منم همین طوری شدم

ایلین واسه چی رفتی من تازه به نوشته هات عادت کرده بودم نمیدونم چرا همیشه واسه من این طوری بوده هر وقت به یک چیز عادت میکنم یا یک چیزی رو خیلی دوست دارم پیشم نیست یا از پیشم میره

اصلا مثل اینکه مد شده هر روز یکی میاد میگه خدا حافظ من دیگه دارم میرم و نمیدنم کی برمی گردم دللیل رفتنم معلوم نیست از این جور چیزا یه بار ستاره میره یه بار مهدی میره حالا هم که نوبت ایلین   میشه یکی به  من بگه واسه چی هی همتون دارید تک تک خدا حافظی می کنید میرید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟     

پ ن:ببخشید اعصابم خورد بود معذرت می خوام ولی خدایی مد شده هر روز یکی میره منتظر باشید فردا منم میام میگم من میخوام برم

پ ن:عربی مو افتضاح دادم دینیمم شدم ۱۸ فکر نکنید خنگمما نه من این درسا رو نمیتونم یاد بگیرم ولی دوباره ریاضی مو شدم ۷۵/۱۹ اگه توجه کرده باشید نیم ترمم همین نمره را گرفتم

پ ن:زود تر اپ کنید دیگه حوصلم سر رفت     

عید غدیر خم بر شما مبارک

مارو هم دعا کنید

 

 

سلام حالتون خوبه ؟امروز امتحان دیکته داشتم دیروزم ریاضی تا الان امتحان هایم را خوب دادم ولی فکر کنم دینی را گند زدم

سرم خیلی شلوغه !!!!!!!!

گیلدا من باور نمیکنم اون عکس خودت باشه اخه اون دختره خیلی کوچولو است انگار ۱۰٬۱۱ سالش بیشتر نیست راستي گفتي تو هم عكست را بذار تو وبلاگت ولي من بايد بگم از اين كار اصلا خوشم نمياد 

تورو خدا برام دعا كنيد نمره هام خوب بشه چون مامانم گفت اگه معدلت را بالا بشي ميذارمت كلاس نقاشي اونم روي بوم !منم كه عاشق نقاشي ام ولي خدا وكيلي تعريف از خود نباشه نقاشي هام خيلي خوشگل اند من دست پيكاسو را از پشت بستم حالا بايد برم كه كلي كار دارم تازه شنبه امتحان تاريخ دارم البته من چون تاريخ را خيلي دوست دارم برام كاري نداره ولي خب بايد خوند ديگه

هرسال اين موقع ها كلي ذوق داشتم كه تولدم نزديكه اخه من هميشه واسه تولدم از اول دي روز شماري مي كردم ولي امسال هيچ حسي ندارم تولدم 1 بهمن است

 

سلام٬اول بذارید خصوصیت ۵ بگم بعد برم سراغ بقیه ی چیز ها

۵-عاشق کتابم

فکر میکردم بتونید بگید چون قبلنم نوشته بودم ولی هیچ کدومتون نگفتید

امروز امتحان قران داشتم بد ندادم ولی تو رو خدا تو رو جون هرکی رو که دوست دارید برام دعا کنید امتحان هایم را خوب بدم

راستی یه خبر ۵شنبه خانم دنیامالی اومده بود مدرسه مثل اینکه دانشگاه قبول شده چون وقتی هم که اومد گفت زود باید برم که کلاسم دیر میشه ولی من مطمئنم که یه دلیل دیگه هم داره چون هرچی ازش پرسیدیم خانم چرا دیگه نمیایید گفت یک سری مشکلات پیش اومد که بیان کردنشون اینجا درست نیست گفت ولی ممکنه که اون مشکلات حل شه وسال دیگه یا حتی از اسفند همین سال دوباره بیاد معلم ما بشه خدا کنه دوباره بیاد وقتی که رفت من دوباره اشکم در اومده بود

دلم برای سلاله و پرنیان تنگ شده خب ۳ سال با همدیگه همکلاسی بودیم حالا برام سخته که حدود ۴ ماه ندیده باشمشون

اه این رنیانم وقت گیر اورده وسط امتحان ها پاشده رفته شیراز راستی جریان چیه الان هر کی رو که میبینی رفته شیراز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پ ن:سلاله تو فقط یک باره دیگه پاتو بذار اینجا بدون نظر برو ببین چه بلایی سرت درمیارم مهشید خانم این برای شما هم بود

خصوصیات من عبارتند از:

۱- عاشق دوستامم

۲- غذا مو ۳ سوته تمام میکنم

۳-عشق هیجانم

۴- حرف دلم را به همه می زنم

۵-.......................................

هرکی یه حدسی بزنه خصوصیت ۵ چیه ببینم کسی میتونه حدس بزنه؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام ٬ دیشب شب یلدا بود و خواهرم اینا امده بودند خونمون خوش گذشت بد نبود امشب هم خونه ی عموم دعوت هستیم دیشب رفتم یک بلوز دامن مشکی خریدم خیلی قشنگه وقتی اومدم خونه خواهرم گفت :وا چرا رفتی مشکی خریدی

زد تو ذوقم دیگه اخه من نمیدونم انگار بنده فقط باید سرخابی و ابی بپوشم مثلا اون روز که شهادت حضرت فاطمه بود می خواستیم بریم خونه ی دختر عمه ام (خیلی متعصبا روی این چیز ها)یک دست لباس تیره نداشم بپوشم بنابراین مانتومو در نیاوردم و ۲ ساعت تمام داشتم از گرما هلاک میشدم

پ ن:دارم یک کتاب عشقولانه مینویسم

پ ن:امتحانات ترمم از ۹/۱۰ شروع میشه

پ ن:شنیدین میگن ما از پونه بدش میاد جلوی لونش سبز میشه حالا حکایت ما شده من از درس حرفه و فن بدم میاد ۲/۱۱ یعنی درست فردای روز تولدم امتحان حرفه و فن داریم

پ ن:پرنیان خیلی نامردی گفتم تا شاید به غیرتت بر بخوره یه زنگی به ما بزنی